English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4032 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keep time <idiom> U نگهداری میزان و وزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
sustenance U نگهداری
guardianship U نگهداری
retinue U نگهداری
preservation U نگهداری
custody U نگهداری
detainer U نگهداری
retention U نگهداری
detentions U نگهداری
protection U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
maintenance U نگهداری
safe guard U نگهداری
safe keeping U نگهداری
detention U نگهداری
sustentation U نگهداری
sustention U نگهداری
upkeep U نگهداری
landing, storage, delivery U نگهداری
internment U نگهداری
retinues U نگهداری
conservation U نگهداری
keeping U نگهداری
storage U نگهداری
holding U نگهداری
to maintain one's family U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
account U نگهداری حسابها
tenability U قابلیت نگهداری
the keeping of a festival U نگهداری عید
to take keep U نگهداری کردن
manage U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
granfather file U نگهداری می شوند
holding capacity U فرفیت نگهداری
holding time U زمان نگهداری
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintain U نگهداری کردن
warehousing U نگهداری در انبار
levels of maintenance U ردههای نگهداری
upkeep U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
support U نگهداری کردن
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
categories of maintenance U انواع نگهداری
categories of maintenance U طبقات نگهداری
care of supplies U نگهداری اماد
maintenance U نگهداری و تعمیر
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
safeguards U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
program maintenance U نگهداری برنامه
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
holds U ایست نگهداری
hold U ایست نگهداری
maintenance cost U هزینه نگهداری
restraint U نگهداری خودداری
restraints U نگهداری خودداری
maintenance cost U ارزش نگهداری
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance status U وضعیت نگهداری
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
LSD U نگهداری تحویل
retentivity U قدرت نگهداری
record keeping U نگهداری سوابق
maintrain U نگهداری کردن
safeguard U نگهداری کردن
maintained U نگهداری کردن
cares U نگهداری موافبت
cared U نگهداری موافبت
care U نگهداری موافبت
energy preservation U نگهداری انرژی
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
tend U نگهداری کردن از
tends U نگهداری کردن از
tended U نگهداری کردن از
conserving U نگهداری کردن
conserves U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
tending U نگهداری کردن از
conserve U نگهداری کردن
field capacity U فرفیت نگهداری
holding costs U مخارج نگهداری
field maintenance U نگهداری صحرایی
keep U نگهداری کردن
keep track of <idiom> U نگهداری یاداشت
depot maintenance U نگهداری دپویی
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
maturing U نگهداری بتن
tenure U نگهداری اشغال
interlude U نگهداری مقدماتی
maintains U نگهداری کردن
keeps U نگهداری کردن
field maintenance U نگهداری در صحرا
interludes U نگهداری مقدماتی
category U طبقه نگهداری
membrane curing U نگهداری غشایی بتن
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
gasholders U محل نگهداری بنزین
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
depositery U محل نگهداری سپرده
gasholder U محل نگهداری بنزین
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
baby farm U محل نگهداری کودکان
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
entertainable U قابل پذیرائی و یا نگهداری
moist curing U نگهداری مرطوب بتن
poor law U قانون نگهداری از تهیدستان
management U اجرا و نگهداری شبکه
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
mew U دراصطبل نگهداری کردن
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
upkeep U هزینه نگهداری وتعمیر
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
remote maintenance U نگهداری از راه دور
support U تایید کردن نگهداری
hold something back <idiom> U نگهداری اطلاعات از کسی
gurantee period U دوره نگهداری تاسیسات
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
remote servicing U نگهداری از راه دور
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
managements U اجرا و نگهداری شبکه
software maintenance U نگهداری نرم افزار
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
administrator U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrators U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
preventive U ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
confessio U [محل نگهداری جسد شهید]
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
lay up <idiom> U گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
conservancy U نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
gross negligence U تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
white paternoster U دعای نگهداری ازشر روح پلید
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
magazine area U محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
rate U میزان
meters U میزان
amounted U میزان
volumes U میزان
weight U میزان
criterion U میزان
measure U میزان
meter U میزان
levels U میزان
leveled U میزان
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
2to keep someone up
1risk rate
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com